برای اطلاع از بروز شدن این سایت ابتدا آدرس دقیق ایمیل خود را در قسمت زیر وارد کرده و دکمهٔ عضویت را کلیک کنید.
برای ارتباط با نویسنده یا به آدرس زیر ایمیل بزنید:
یا بر روی پیوند زیر کلیک کنید:
Copyright 2020. Panevis.com استفاده از هرگونه محتوای این سایت، بهر شکلی، منوط به کسب اجازه کتبی از مدیر سایت است. در غیر اینصورت، پیگرد قانونی دارد.
۱۷ نظر:
"این همه در ره مپوی (مپوی یعنی بالا و پایین نرو، سرگردان نباش در راه) این همه با خود مپیچ / قطره به دریا نگفت (یعنی سوال نکرد) موج کجا میرود"
عشق اگر کل شود مقصد ره گم شود
هیچ مگو گنگ باش، خامشی ات را گزین
قطره به دریا نگفت "موج کجا میرود؟"
چطور است؟
این همه در ره مپوی،این همه با خود مپیچ * قطره به دریا نگفت موج کجا میرود
سلام
وزن این بیت مانند وزن غزل مولوی است که
مطرب مهتابرو آنچه بدیدی بگو
ما همه گان محرمیم آنچه شنیدی بگو
حدس من و در حقیقت نظر من هم اینست:
ای شده منفک ز هست، هستی خود را بنه
قطره بدریا نگفت: موج کجا می رود
متشکر.
قطع کن این گفتگو: "زندگیام بهر چیست؟"
قطره به دریا نگفت: "موج کجا میرود؟"
:)
این همه در ره مپوی,این همه با خود مپیچ
پیر مرا گفتمش یک سخنی گوی گفت ...
محو در این بحر شو ذره بر شمس شو
غنج دل از حسن عشق هیچ بمعلوم نیست
قطره به دریا نگفت "بحر کجا میرود"
عقل کجا پی برد شیوهٔ سودای عشق
قطره بدریا نگفت: "موج کجا میرود؟"
با استعانت از عطار نیشابوری
همچنین:
عقل تو چون قطرهای است مانده ز دریا جدا
چند کند قطرهای فهم ز دریای عشق؟
این غزل عطار هم همزن بیت مورد نظر شماست و هم خیلی از نظر موضوع و مفهوم با آن میخواند:
عقل کجا پی برد شیوهٔ سودای عشق؟
باز نیابی به عقل سر معمای عشق
عقل تو چون قطرهای است مانده ز دریا جدا
چند کند قطرهای فهم ز دریای عشق؟
خاطر خیاط عقل گرچه بسی بخیه زد
هیچ قبایی ندوخت لایق بالای عشق
گر ز خود و هر دو کون پاک تبرا کنی
راست بود آن زمان از تو تولای عشق
ور سر مویی ز تو با تو بماند به هم
خام بود از تو خام پختن سودای عشق
عشق چو کار دل است دیدهٔ دل باز کن
جان عزیزان نگر مست تماشای عشق
دوش درآمد به جان دمدمهٔ عشق او
گفت اگر فانیی هست تو را جای عشق
جان چو قدم در نهاد تا که همی چشم زد
از بن و بیخش بکند قوت و غوغای عشق
چون اثر او نماند محو شد اجزای او
جای دل و جان گرفت جملهٔ اجزای عشق
هست درین بادیه جملهٔ جانها چو ابر
قطرهٔ باران او درد و دریغای عشق
تا دل عطار یافت پرتو این آفتاب
گشت ز عطار سیر، رفت به صحرای عشق
قطره منم، بحر تو، موج بود زندگی
قطره به دریا نگفت "موج کجا می رود؟"
با تشکر از شما.
نظر من این است:
چون و چرا کن رها مست شو از خامشی
قطره به دریا نگفت ...
baba be ghole shaer: aghola. s
hame vase khodeshon yepa shaeran. s
این همه از ره مپرس ، بگذر و تسلیم شو
قطره به دریا نگفت : موج کجا می رود؟
شعرای عزیز،
حبذا و مرحبا به طبع همگی.
بله، همانطور که برخی از شاعران گرانمایه هم از سایت آقای مصفا تقلب فرمودهاند، این نیم مصرع را ایشان گفتهاند، و یادم هست دائم بما میگفت: "من شعر تابحال نگفتهام الا یک بیت که آنهم فقط مصرع دومش را گفتهام!"
برای مصرع اول هم ما گهگاه حدسهایی می زدیم و هرکس (مثل این یادداشت) نظری میداد.
خود شاعر اصلی، یعنی آقای مصفا، هم گاهی مصرع اولی پیشنهاد میکرد، مثل اینکه: "این همه در ره مپوی این همه با خود مپیچ" و در آخرین تماس تلفنی که با ایشان داشتم(یک هفته پیش)، جدیدترین ورژن این بیت را اینطور گفت:
این همه در خود مپیچ، بگذر و در راه شو
قطره به دریا نگفت "موج کجا میرود؟"
ارسال یک نظر
» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.
» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.