امان از دست این عقل! آدم را دیوانه میکند!
این جملهٔ ساده را ببین:
"من آدم دروغگویی هستم."
کسی که این جمله را میگوید، سوای ادعایش، از دو حال خارج نیست: یا 1. واقعاً انسان راستگویی است، یا 2. واقعاً انسان دروغگویی است.
اگر حالت اول باشد(یعنی انسان راستگویی باشد)، چون انسان راستگویی است، پس جملهای که گفته، باید راست باشد، یعنی واقعاً انسان دروغگویی باشد، پس نمیتواند راستگو باشد!!
و اگر حالت دوم باشد(یعنی انسان دروغگویی باشد)، چون انسان دروغگویی است، پس جملهای که گفته، باید دروغ باشد، یعنی دروغگو نیست و راستگوست!!
این تفلسف چه میکند با انسان! در نظر بگیر یک آدمی که زیاد هم فکر نمیکند، جملهء مورد بحثمان یعنی "من آدم دروغگویی هستم." را از کسی بشنود. بسادگی فکر میکند: "پس طرف آدم دروغگویی است". به همین سادگی!
۵ نظر:
يادش به خير. روزهاي مدرسه - دوران نوجواني! اين سوال و مطلب چقدر فكرمان را به خود مشغول مي كرد.
واقعا امان از دست اين فلسفيدن ها و سوال ها!
يادم افتاد به داستاني كه مردمان يه شهر همگي دروغگو بودند و يكي از آنها براي آنكه به مسافري هشدار دهد اين قضيه را او مطرح مي كند! (البته خود داستان دقيق يادم نيست ولي چنين مضموني داشت)
امان از این فکر.امان....
گر از بسیط زمین عقل منعدم گردد
بخود گمان نبرد هیچکس که ( دروغگویم،راستگویم) نادانم
امین
همه یه ناخالصیهایی دارن ! ( از صدقه سریِ هویت پنداری )
مثلاً ناخالصی دروغ با تِم راستگویی فطری !
ارسال یک نظر
» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.
» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.