این کوکاتوها که معرف حضور هستند، در تهران هر قدر گنجشک و یاکریم(یا بقول شما "موسیکوتقی" یا قمری) هست، در سیدنی از این کوکاتوها و انواع طوطی و مینا و پرندههای دیگر در کوچه خیابان هست. بقدری این پرندهها محیط شهر را زیبا کردهاند که انگار توی بهشت هستی، و البته این تنها وجه زیبای سیدنی نیست! خلاصه اینکه بقول حافظ، شهریست پر ظریفان وز هر طرف نگاری ...
چند وقت پیش در یک مهمانی صحبت از همین کوکاتوها و باهوشی آنها بمیان آمد. میزبان خاطرهٔ جالبی تعریف کرد. گفت که در استرالیا لیمو شیرین نایاب است. همه نوع میوه هست الا همین یک قلم. لذا این دوستان با دشواری توانسته بودند یک نهال لیمو شیرین از ایران بیاورند و در باغچهٔ خانه بکارند. پس از ماهها یا نمیدانم سالی، این نهال به میوه نشسته بوده و چند دانه لیمو شیرین داشته بعمل میآورده، که ناغافل همین کوکاتوهای تودلبرو، دمار از روزگار لیموها درمیآورند.
میگفت: اطراف درخت لیمو، توری کشیدیم و باز منتظر شدیم تا میوه دهد، و داد. روزی در خانه نشسته بودیم که صدای جیغ و فریاد گوشخراش کوکاتوها را از حیاط خانه شنیدیم (آخر صدای بسیار نخراشیدهای دارند). دویدیم به حیاط ببینیم چه شده، تعداد زیادی کوکاتو را دیدیم که روی دیوار صف کشیده بودند و منتظر ما بودند. و نگاهمان به گلدانهای گلهای شمعدانیمان افتاد که همه ریز ریز شده، نقش بر زمین شده بودند!
چند وقت پیش در یک مهمانی صحبت از همین کوکاتوها و باهوشی آنها بمیان آمد. میزبان خاطرهٔ جالبی تعریف کرد. گفت که در استرالیا لیمو شیرین نایاب است. همه نوع میوه هست الا همین یک قلم. لذا این دوستان با دشواری توانسته بودند یک نهال لیمو شیرین از ایران بیاورند و در باغچهٔ خانه بکارند. پس از ماهها یا نمیدانم سالی، این نهال به میوه نشسته بوده و چند دانه لیمو شیرین داشته بعمل میآورده، که ناغافل همین کوکاتوهای تودلبرو، دمار از روزگار لیموها درمیآورند.
میگفت: اطراف درخت لیمو، توری کشیدیم و باز منتظر شدیم تا میوه دهد، و داد. روزی در خانه نشسته بودیم که صدای جیغ و فریاد گوشخراش کوکاتوها را از حیاط خانه شنیدیم (آخر صدای بسیار نخراشیدهای دارند). دویدیم به حیاط ببینیم چه شده، تعداد زیادی کوکاتو را دیدیم که روی دیوار صف کشیده بودند و منتظر ما بودند. و نگاهمان به گلدانهای گلهای شمعدانیمان افتاد که همه ریز ریز شده، نقش بر زمین شده بودند!
۶ نظر:
نفس زین سانست زان شد کشتنی
اقتلوا انفسکم گفت آن سنی
خار سه سویست هر چون کش نهی
در خلد وز زخم او تو کی جهی
آتش ترک هوا در خار زن
دست اندر یار نیکوکار زن
چه پرنده زیبایی، عجب ابهتی دارد، تا حالا ندیده بودم
چه باهوش!
داوود میتونی یکیشونو برام بیاری. دستت درد نکنه. هر وقت اومدی عیب نداره.
گفت آن طوطی که من مشتاقشم
از قضای آسمان پیش شماست (شوش)
rahta جان، اجازه نمیدهند آنها را بگیریم و بیاوریم. برعکس ایران که میتونیم با تفنگ ساچمهای و تیرکمون و انواع اسلحه، گنجشکها و یاکریمها رو بکشیم.
پا نویس جان برای شما آرزوی روزهای خوشی دارم تا در کنا ر زیبا رویان وزیبا پرستان ایام خوشی را بگذرانی.. قربانت عطا
ارسال یک نظر
» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.
» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.