اذان



   اکثر وب‌سایت‌هایی که در مورد مولانا جلال‌الدین است کاری جز آنچه طبق سنت تمجید و بزرگداشت بوده و هست، نمی‌کنند. مطالب دیگر را کپی‌برداری کرده و کمتر پیدا می‌شود که مطالب نو، وزین و بامحتوایی ارائه دهند. غالب اینگونه سایت‌ها نیز بجای پرداختن به جان و جوهر آثار مولانا و غنا بخشیدن به محتوای سایت، به رنگ و آب، ظاهر و مشاطه‌گری می‌پردازند.

   وب‌سایت "فیه ما فیه" یکی از موارد استثناء است. با ظاهری ساده و کارآمد، علاوه بر متن کتاب "فیه ما فیه" مولانا جلال‌الدین، به شرح و توضیح آنها پرداخته است و در کنار آن، فرهنگنامهٔ اختصاصی این اثر مولانا را نیز قرار داده است. همچنین این امکان وجود دارد که شما در سایت ثبت‌نام کرده و بتوانید ذیل هر مقالهٔ مولانا، شرح و توضیح شخصی خود را بدان بیافزایید.

   سید مهدی عزیز زحمت ایجاد و مدیریت این وب‌سایت را برعهده دارد. علاوه بر آن، ایشان برنامه‌های صوتی خوبی برای معرفی بیشتر کتاب "فیه ما فیه" برای رادیو مولانا تهیه دیده‌اند که اولین برنامه منتشر شده است و انشالله دیگر کارهای ایشان نیز بتدریج منتشر خواهند شد.

   چند روز پیش ایشان متنی را در رابطه با "تعبیری از اذان" برایم ارسال کرده است که در ادامه آن را می‌خوانید.

تعبیر اذان

   "اول اذان، چهار بار می‌گوئی خدا بزرگ است (الله اکبر) ولی این را زبانی می‌گوئی و هنوز بزرگی خدا را در درونت حس نکرده‌ای لذا بهت میگویند برایش گواهی بیاور، تو هم می‌گوئی من گواهی می‌دهم که خدایی جز خداوند یکتا نیست (اشهد ان لا اله الا الله)

   بعد بهت می‌گویند حالا که شهادت دادی به یکتا بودن خداوند گواهی بده که محمد (ص) رسول خداست (اشهد ان محمدا رسول الله) و علی (ع) ولی خداست (اشهد ان علیاً ولی الله)

   بعد از این شهادت ها ظاهرا مسلمان می‌شوی. می‌گویند حالا بشتاب برای نماز (حی علی الصلاة) با خواندن نماز هدایت می‌شوی و دعوتت می‌کنند به آزادی و رهائی از نفس خودت، یعنی رستگاری (حی علی الفلاح)

   بعد از رستگاری دعوتت می‌کنند به کار خیر (حی علی خیر العمل) کار خیر یعنی کاری که فقط برای خدا انجام می‌دهی و حضور خدا را در آن کار حس می‌کنی و این جا است که پی به بزرگی و عظمت خدا می‌بری و این بار با اعتقاد کامل می‌گوئی، خدا بزرگ است (الله اکبر) و می‌فهمی که خدا آنقدر بزرگ است که تمام کائنات تجلی اوست (اوست اوّل و آخر و ظاهر و باطن - سورۀ حدید – آیه 3) و دیگر خودی نمی‌بینی و می‌رسی به عالم وحدت و می‌گوئی که خدایی جز خداوند یکتا نیست (لا اله الّا الله) و چون به این جا رسیدی و داخل شدی حرفت را قبول می‌کنند و دیگر مثل اول کار از تو گواهی و شهادت نمی‌خواهند و لازم نیست بگوئی اشهد ان لا اله الا الله."
 

۸ نظر:

tabkom گفت...

سلام . این وبلاگ شما هم شده یک جایی برای ابراز وجود نفسانی ما . هر کس به چیزی مینازد بنده هم که زور بازو و عضلات ستبر ندارم میآیم اینجا نگاه میکنم آبی میبینم و فضایی و خلاصه شود آنچه نباید .بنظر من این نفس یا هویت مجعول فکری را نمیتوان کشت . مثلا شما بیا دست بگذار روی گلوی من بقصد کشت آیا من بی هیچ تقلایی تسلیم میشوم ؟ البته که نه و این است داستان ما و هویت فکری . پس بقول جناب سعدی : آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا حالا تاویل این کلمه ( مدارا ) با جناب پانویس .
و اما بعد در مورد رمز گشایی اذان و ......
نمیدانم تا چه حد با مقولات مکاشفه و الهام موافقت دارید و آیا میدانید همین علوم مادی و پیشرفت در آن تنها بصرف در کنار هم گذاشتن دانسته های قبلی حاصل نشده است ؟ در فیلم مادام کوری دیدم زمانی بقدری مغروق و متمرکز در جستجوهایش بود که فراموش کرد سه روز غذا بخورد و با جسم نیمه جان او روبرو میشوند . اینگونه تمرکزهای پیگیر و قوی منجر به هماهنگی و دریافت امواج خاصی میشود و یکباره جرقه ای در مغز و کشفی جدید که حاصل آن است .
البته لازم است که بطور مثال حافظ و مولانا در دانسته های ادبی و کلامی به آن پایه برسند که ابزار دریافت آن امواج را داشته باشند که حاصل آن دیوان حافظ و مثنوی میباشد که از همین کلمات معمولی ساخته شده اند که همه ما آنها را بلدیم اما راه ترکیب آنها با ما نیست .
زمانی به یک بیت شعر از یکی از عرفا چسبیده بودم و با خود میگفتم چگونه ایشان این بیت را سروده ؟ بیت این است :
جوی و شط و قطره و بحر و حباب
یکزبان گویند ما آبیم آب
بعد از مدتی که این سوال همراه من بود یکبار فی البداهه گفتم :
دوغ و ماست و خامه و کشک و پنیر
یکزبان گویند ما شیریم شیر
الغرض این آفرینش دقیقا به اندازه و کیفیتی که میخواهی به تو میبخشد و بطور عام و بدون تبعیض مثل ریشه گیاه که براش ساقه و برگ و گل فرقی نداره کاسه ات را که جلو میبری میپرسه چی بریزم حالا اگر ما بقول آقای پانویس اسیر هویت فکری باشیم معلومه که چی میخواهیم و جالب اینجاست که اصلا در تصمیم تو هیچ دخالتی نمیکنه واقعا میگویم اینرا من دیده ام .

tabkom گفت...

راستی آقا لینک سایتی را که معرفی کردید زحمت بکشید بگذارید . ممنون

پانویس گفت...

آدرس سایت مورد نظر اینطور است:

www.FihoMaFih.com

علی گفت...

به نظرم بد نیست اگر به مباحثی با موضوع منطق پرداخته شود .
خطای لفظی و زبانی انسان را به دام خطای فکری می کشاند که اینگونه خطاهای گفتاری را در منطق به اصطلاح "مغلطه" گویند .
هویت فکری معجونی است از "مغالطات" و " زوایای تاریک" فکری و "سطحی نگری و مبهمات " حال وقتی مبحثی با موضوعیت خودشناسی مطرح می گردد هیچ چاره ای نیست جز توسل به ابزار منطق تا به این وسیله ابرهای "ابهام" و "ظلمت" کمرنگ شده تا شاید انسان بتواند حقیقت هر چیزی را آنگونه که هست ادراک کند .
اگر عمری باقی بود و دل و دماغی ( به قول بعضیها) سعی خواهد شد تا مبحثی با موضوعیت خرافات و مبهمات که معلول همان مغالطات هستند خدمت آقای پانویس فرستاده شود تااگر مفید بود دوستان نیم نگاه و توجهی به آن داشته باشند .
یکی از مغالطات رایج " از این شاخه به آن شاخه پریدن " است مثلا وقتی موضوعی مطرح می گردد منطقی آن است که طرح سوال و جواب حول محور همان موضوع دور بزند تا نگرش ما از موضوع روشن و روشن تر گردد .
آقای پ می گوید : هوا امروز ابری است و ممکن است سیل خانمان بر اندازی از آسمان نازل شود.
جناب ت می گوید : عجب ! راستی پسر اقدس خانم خلبان هست و میره لای ابرها .

محمد گفت...

سلام
امید وارم حال شما خوب باشه مدتی است یه میل به این آدرس فرستادم اما جوابی نیومده . خیلی ممنون میشم پیگیری بفرمایید


متشکرم

ساناز م. گفت...

با این سایت بوسیله جلسات شرح مثنوی آشنا شدم و برای من که قبلا از مولانا فقط مثنوی و کمی دیوان شمس را می شناختم خیلی پراستفاده است.
ممنونم.
@};-

مصطفی گفت...

چه تفسیر زیبایی! به دلم نشست...

سید مهدی گفت...

پانویس عزیز – سلام

یکی از نظراتی که راجع به مطلب اذان خوانندگان سایتت برایت فرستاده بودند از آقا یا خانمی به نام Tabkom بود که قسمت آخر نظر ایشان بشرح زیر بود:

"الغرض این آفرینش دقیقا به اندازه و کیفیتی که میخواهی به تو میبخشد و بطور عام و بدون تبعیض مثل ریشه گیاه که براش ساقه و برگ و گل فرقی نداره کاسه ات را که جلو میبری میپرسه چی بریزم حالا اگر ما بقول آقای پانویس اسیر هویت فکری باشیم معلومه که چی میخواهیم و جالب اینجاست که اصلا در تصمیم تو هیچ دخالتی نمیکنه واقعا میگویم اینرا من دیده ام ."

که در قرآن نیز در سورۀ اسراء آیه های 18و 19و 20 به نحوی به این مطلب اشاره شده است.

من خواستم این موضوع را از طریق سایتت بفرستم که پیغام “Illegal URL” می داد و نمی گذاشت که آن را ارسال کنم. بهر صورت خواستم ازت خواهش کنم که چنانچه ایمیل ایشان را داری این موضوع را به اطلاع ایشان برسانی.

با تشکر

شاد و سلامت و موفق باشی

سیدمهدی

ارسال یک نظر

» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.

» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.