وودی آلن در ابتدای یکی از فیلمهایش جوکی تعریف میکند و آن را به نحوهٔ نگرش مردها به زنها ارتباط میدهد. شاید بشود معنایی مرتبط با خودشناسی نیز از آن بیرون کشید.
شخصی میرود پیش دکتر و میگوید: "برادرم فکر میکند مرغ است و میخواهد تخم بگذارد." دکتر میگوید: "بیاورش پیش من تا درمانش کنم." طرف میگوید: "آخر دکتر جان، ما به تخمهایی که برادرم قرار است بگذارد احتیاج داریم."!
اینکه انسان از طرفی سراغ خودشناسی و عرفان و مولانا میرود و از طرف دیگر هنوز انتظار دارد خیال شخصیت، در آینده(که نمیدانم کی میآید!) برایش تخم(آنهم طلا!) بگذارد و تازه به آن احساس نیاز هم میکند، خود حقیقت نقد حال ماست آن.
شخصی میرود پیش دکتر و میگوید: "برادرم فکر میکند مرغ است و میخواهد تخم بگذارد." دکتر میگوید: "بیاورش پیش من تا درمانش کنم." طرف میگوید: "آخر دکتر جان، ما به تخمهایی که برادرم قرار است بگذارد احتیاج داریم."!
اینکه انسان از طرفی سراغ خودشناسی و عرفان و مولانا میرود و از طرف دیگر هنوز انتظار دارد خیال شخصیت، در آینده(که نمیدانم کی میآید!) برایش تخم(آنهم طلا!) بگذارد و تازه به آن احساس نیاز هم میکند، خود حقیقت نقد حال ماست آن.
۹ نظر:
دقیقا!
و خیلی جالب است از وقتی با خودشناسی آشنا شده ام، روش هایی یاد گرفته ام و بر اساس آنها طوری رفتار می کنم که دیگران نظر بهتری نسبت به شخصیت من داشته باشند و اتفاقا خوب هم نتیجه داده است!
سلام.دقیقا همینطور است که می گویید.انگار آدم خودشناسی را هم برای شخصیتش می خواهد.
توهم چه میکنه!
کاریز درون جان تو میباید
کز عاریه ها تورا دری نگشاید
یک کوزه آب در درون خانه
به زان جوی کز برون می آید
الحق والانصاف که راست میگویی. حکایت حکایت ماست...
همیشه به آقایان می گفتم در عجبم صبح تا شب پشت سر خانمها حرف می زنید و همزمان صبح تا شب و شب تا صبح دنبالشان هستید
... انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است چه .....
دلم بر احوال همه موجودات میسوزد ... دلم به حال همکارانم میسوزد که در گیر ترفیع و حقوق بیشترند, به حال دوستم که به دنبال همراه است که سوار بر قله امواج به پیش رود , به حال دختر همسایه که به فکر کنکور و کفش نایک ست , به حال برادر زاده که برج ساز است و پول نزول ندارد بدهد وخودم که دنیا برایم تنگ است میخواهم از عدم شروع کنم و از داخل عدم به مراقبت از هستی بنشینم اما....
صبح باغچه را آب دادم وچقدر زیاد ....که کرم های باغچه شنا کنان خود را به خشکی میرساندند .
یک نفر میره دکتر میگه من شبها خواب میبینم با خرها فوتبال بازی میکنم. دکتر بهش قرص میده میگه بیا این قرصها رو بخور. میگه: میشه از فردا بخورم؟ امشب فیناله!!
من "خیلی" میبینم که اشخاصی با اسم "ناشناس" نظر میدن و آقای پانویس درخواست میکنن اسم مستعاری برای خودشون انتخاب کنن یا واقعا "خیلی" هستن ?!
ارسال یک نظر
» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.
» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.