در بازهای زمانی، از مشتریهای قرص ساندویچها و فستفودهای آیدا و هایدا در تهران بودم. طوری شده بود که محال میدیدم بتوانم آیدا و نوشابه را ترک کنم. اما بعد از بلایی که بواسطهٔ مصرف همین فستفودها بر سرم آمد، هم نوشابه و هم کل فستفود را به کل ترک کردم. در افرنگ هم کافر مکدونالد و کیافسی شدهام و چه بشود که دو یا سه ماه یکبار، یکی آنهم برای مزهاش بخورم. هر چند خیلی سخت است.
نمیدانم در ترکیبات مکدونالد و کیافسی و نوشابههایشان چه میریزند که اینقدر خوشمزه میشود و از طرف دیگر باعث نوعی اعتیاد به آنها میشود. هر چه هست، طوریکه یکی از دوستان مرا از آن آگاه کرده، بسیار برای سلامتی مضر هستند. اینجا در استرالیا سه بلای اصلی بجان جامعه افتاده: چاقی، الکل و قمار. که اولی بیشتر از صدقه سری همین فستفودهاست.
نمیدانم در ترکیبات مکدونالد و کیافسی و نوشابههایشان چه میریزند که اینقدر خوشمزه میشود و از طرف دیگر باعث نوعی اعتیاد به آنها میشود. هر چه هست، طوریکه یکی از دوستان مرا از آن آگاه کرده، بسیار برای سلامتی مضر هستند. اینجا در استرالیا سه بلای اصلی بجان جامعه افتاده: چاقی، الکل و قمار. که اولی بیشتر از صدقه سری همین فستفودهاست.
فستفودها بسیار سریع در دسترسند، خوشمزه درست میشوند و راحت الحلقومند. اما میزان تخریبشان برای سلامتی جسم، باورنکردنی است. بنظرم عقاید و ایدئولوژیها هم دقیقاً شبیه فستفودها هستند: سریع آماده میشوند، سریع قابل دریافتند، بسرعت قابل انتقالند، بسرعت قابل باورند، راحت الحلقومند از نظر فلسفی و سیستم جهانبینی، اما مخرب!
من بجای اینکه خودم شخصاً زندگی را درک و تجربه کنم، میروم از سیستمها و مکتبهای گوناگون، عقاید و باورهایی را در قالب سیستمی، به لحاظ فلسفی بظاهر منسجم و جفتوجور، میگیرم و مصرف میکنم. وقتی هم تو را میبینم(و اگر هم نبینم، برای خودم) با چنان آب و تابی از این باورها، از دنیاهای دیگر، از لایههای دیگر جهان، از موجودات ماورائی، از مراتب و مقامات "افراد معنوی"، از ملائک و فرشتگان و خدا، و بسیاری عقاید بشخصه ندیده و هضم نکرده صحبت میکنم که گویی همه را خودم دیده و تجربه کردهام. و برق و درخشانی روابط این عقاید و چفت و بند بودن این باورها چنان مرا مسحور کرده که خودم هم متوجه نیستم من هیچ تذوقی از آنها ندارم. لحظهای هم بخودم شک راه نمیدهم که اینها را که باور دارم آیا خودم دیدهام و حس کردهام یا نه.
من وقتی از روی عقیدهٔ دریافتشده بصورت بستهبندی، از روی باور هضم و تجربه نشده زندگی میکنم، گویی چشمهایم را بستهام و به فروشندهٔ آن ایدئولوژی میگویم "تو بیا من را راه ببر". خودم را عمداً کور کردهام و به آن مکتب و سیستم عقیدتی میگویم "تو مرا در زندگی هل بده و هر جا میخواهی ببر. من عروسک تو هستم، مرا بچرخان".
چشم چون نرگس فرو بندی که چی؟
که عصایم کش که کورم ای اخی!
ذکر مصداقهای این باورها و نام بردن از مکتبها را، بدلیل اینکه ممکن است احیاناً تأثیر بیمهٔ اخیرالذکر را کاهش دهد، به آینده موکول میفرمائیم.
۶ نظر:
مرا رسالت محمدسودندارد.مرارسالت خودباید.
"شمس تبریزی"
با سلام و عرض ادب و احترام
مرتضی میگه:
(فلینظر الانسان الی طعامه) انسان به غذای خود باید نظارت داشته باشد.(قرآن کریم)
(المعده راس کل داء) مبدا و خانه تمام بیماری ها معده است. نبی اکرم(ص)
البته موارد فوق می تواند هم برونی وهم درونی باشد که الحمدالله همه خود در این دو مورد استاد هستند.!!
واما جناب پانویس, ساقی ساغر , ای سیمین تن من:
ساقی گل و سبزه بس طربناک شدهست
دریاب که هفته دگر خاک شدهست
می نوش و گلی بچین که تا درنگری
گل خاک شدهست و سبزه خاشاک شدهست (خیام)
همین!!!
من هم از این دیدگاه های آماده و فست فودی یه نیمچه تجربه ای دارم و با شما موافقم. اما در عین حال میخوام بگم که وقتی با یه نگاه و دیدگاه آشنایی به وجود میاد انگار یه جوری شخص با انتقال اون به دیگران قصد داره اون دیدگاه رو محک بزنه و اتفاقا از این رهگذر انگار زوایایی از اون دیدگاه برای شخص روشن میشه که پیش از این برای خودش هم مبهم بود. من این تجربه رو با بحث های خودشناسی دارم یعنی از معرفی این دیدگاه به دیگران احساس میکنم که در واقع این خودم هستم که یه چیزی یاد میگیرم و یاد حرف کوئیلو در کیمیاگر میافتم که میگه یادگیری در آموزش دادن اتفاق میفته.
امروز فیلم ripple effect رو دیدم و فیلم بسیار زیبا و مناسبی در زمینه خودشناسی به نظرم اومد . دیدن این فیلم زیبا رو به جناب آقای پانویس و همه دوستان پیشنهاد می کنم .
ولی خداییش چه هارمونی رنگی به همبرگر داده .... این قورباغه ی خوشگل ..
سلام
کتاب تفکر زائد کتابی است جامع وبسیار مفید ومرجع که با انرژی وفوری توسط آقای مصفا عرضه شده است
این حقیر از عزیزان صاحب نشر تقاضا دارم کتاب را با شیوه های ساده و روان در اختیار دنیای مجازی عرضه کنند و نیز مفیدتر به زبانهای مخطلف برگردانده شود
ارسال یک نظر
» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.
» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.