مدیتیشن برای تحقق یافتن، نیازی به زمان و مکان خیلی خاص ندارد. حتی هنگام رانندگی هم میتوان این مشاهده را انجام داد.
پارسال در ایامی تعطیل به منطقهای به نام Hunter Valley رفتیم حدود دویست سیصد کیلومتری شمال سیدنی. این منطقه آنطور که میگویند مرکز اصلی شرابسازی استرالیاست. با مزارع بزرگ انگور، انواع انگور. و البته کارخانههای بزرگ شرابسازی.
Hunter Valley مسیر زیبایی دارد. طبیعتی بکر با کوههای سبز مانند کوههای شمال ایران و دشتهای وسیع و خرم با رودخانههایی جاری در آنها. خوشبختانه جادهاش هم آن روز خیلی خلوت بود و راننده از بابت کنترل ماشین نگرانی نداشت. لذا فرصت را مغتنم برای مراقبه دید.
مناظر زیبایی که روبرویش بود مانند تابلوها و عکسهای زیبای طبیعت چشمنوازی میکرد. پخش ماشین هم روشن بود:
همینطور که تابلوی طبیعت تماشا میشد ناگهان راننده جزوی از همان مناظر شد! گویی دیگر تابلویی و منظرهای جلوی چشم او نیست و او خود همان منظره است. گویی در تمام آن درختها و برگها، لرزش علفزار، تکان دمهای اسبها و گاوهای مزرعهها، در بال پرندهها و در رودها حضور داشت. نه از دور و نه از نزدیک، بلکه داخل همهٔ آنها. انگار به یکباره تابلو زنده شد. مثل مجسمهای که جان بگیرد و یکباره شروع به نفس کشیدن و حرکت کند. گویی تابلوی منظره باز شده باشد و در آن شده باشی، در تمام ذرات آن. نه، بلکه در تمام هستی نفوذ کرده باشی.
به Hunter Valley رسیدیم و دو شبی اطراق کردیم. شهری روستاطوری داشت. البته روستاهای اینجا با روستاهای ایران فرق دارند. خیلی پت و پهنند و وسیع. و البته ساکت و آرام. باغ گلی معروف و زیبا هم آنجا بود بنام Hunter Valley Gardens که تنوع گلهایش چشمگیر بود. مزارع تاک بزرگ را زیارت کردیم و نشد که جلوی عادت دیرینهٔ پاتک زدن به باغ مردم را بگیریم! اگر هم - بقول آن حاج آقا - اسلام و مسلمین و بخصوص مسلمات دست و بالمان را نبسته بودند شاید نوع دیگری از پاتک یا ناخنک را هم میزدیم.
Hunter Valley و غیر Hunter Valley ندارد، در همهٔ حالات میتوان connect شد. بقول حافظ بادهنوشی حتماً مستلزم آواز رود و این تجملات نیست. کل زندگی محل Taste است.