از شعر عقاب دکتر خانلری تفسیرهای اجتماعی زیادی شده است. من هم از ظن خود یارش میشوم و به مذاقم آنچه بنظرم میآید مینویسم.
هیـچ
از شعر عقاب دکتر خانلری تفسیرهای اجتماعی زیادی شده است. من هم از ظن خود یارش میشوم و به مذاقم آنچه بنظرم میآید مینویسم.
خداحافظی
عرض میشود خدمت دوستان عزیز و خوانندگان این وبلاگ، که بنده راهی سفر هستم و تا مدت تقریباً زیادی در این سفر مارکوپولویی خواهم بود. لذا ممکن است نتوانم پاسخ نامههای دوستان را بدهم. (نه که قبلاً خیلی زود پاسخ میدادم!)
در همین راستا یک چند نکتهای را عرض کنم و زحمت را کم. گفتم "زحمت را کم کنم" و یادم افتاد به خاطرهای(مثل این آقای سهیل محمودی که هست!). یکبار با جمع دوستان و همراه با آقای مصفا داشتیم کوهپیمایی میکردیم. مسیر کوه به نزدیک درهای و پرتگاهی رسیده بود و ما درست لبهٔ این پرتگاه داشتیم راه میرفتیم. یکی از دوستان، مسعود نامی، آمد نزدیکم و در گوشم بشوخی گفت: "داود، بیا مصفا رو از همین بالا هلش بدیم پایین و قضیهٔ هویت فکری رو تمومش کنیم!".
حالا خدا را چه دیدی، شاید مارکوپولوی داستان هم یک بلایی در سفر سرش آمد و زحمت "نفس" و "شخصیت پنداری" و "تصاویر ذهنی" از سر شما کم شد!
موضوع:
خاطرات،
خبر،
طنز،
محمدجعفر مصفا،
مطالب دوستان
مشاهده
روزی روزگاری یک فرانسوی، یک آمریکایی، یک آلمانی و یک ایرانی در کافهای نشسته بودند و صحبتشان گل انداخته بود به اینکه علم و صنعت کشور هر کدام تا چه حد پیشرفته است.
فرانسوی گفت: "ما هواپیمایی داریم که تا ارتفاع بیست هزار پا بالا میرود. (هر "پا" یا همان "فوت" حدود سی سانتیمتر است.)
آمریکایی گفت: "ما هواپیمایی داریم که سی هزار پا بالا میرود."
لافیان
میگویند شخصی را در شهر کتک مفصلی زدند و او پا به فرار گذاشت و رفت کیلومترها دورتر به شهر خودش، به محلهاش، داخل منزلش، در را قفل کرد و رفت بالای پشتبام منزل و رو کرد به طرف شهری که در آن کتک خورده بود و داد و فریاد و فحش و نفسکش طلبیدن که "پدرتان را درمیآورم. میکشمتان و ...".
همسر او از پایین، داخل حیاط، صدایش میزد که: "بیا پایین مرد. خون به پا نکن."!
جوانمرد یا مخنث؟
ماه رمضانی چه چیزهایی به فکر آدم میرسد. یا حضرت عباس به داد بندگانت برس! توبه، توبه!
میگویند: مردی با زنی زنا میکرد و در همان حال چشمان خود را بسته بود. زن پرسید: چرا چشمانت را بستهای؟ مرد جواب داد: نمیخواهم نگاهم به نامحرم بیافتد!
جامعه جان، سفارشهایت به رعایت اخلاق، هلاکم کرده است.