آن حوری‌سرشت!



   قبلاً ضمن صحبتی دربارهٔ "فال" و "فال حافظ" دو سه نمونه از فال‌های جالبی که نقل شده را مطرح کرده‌ام و در آنجا گفته‌ام که نظرم دربارهٔ فال و فال گرفتن چیست. یکی دو ماه پیش، شبی خوش در اطراف تهران، دوستی بسیار قدیمی که از کلاس اول ابتدایی با هم دوست شدیم(با جملهٔ سادهٔ "با من دوست میشی؟")، دعوتم کرده بود به منزلش. صحبت‌مان گل انداخت به حافظ و فال حافظ، و یکی دیگر از فال‌های نقل شده دربارهٔ دیوان حافظ که خیلی هم بانمک است را برایم تعریف کرد.

   می‌گفت: روزی شخصی پیش یک آقایی که اهل شعر و ادب بوده می‌رود و از وی تقاضای فال حافظ می‌کند. می‌گوید: "می‌خواهم ازدواج کنم و کسی را در نظر دارم اما مردد هستم که با او ازدواج کنم یا نه. برای همین آمده‌ام پیش شما برایم فال بگیرید ببینم توصیهٔ حافظ به من چیست.".

   آن آقا آداب فال گرفتن را بجا می‌آورد و دیوان حافظ را باز می‌کند. کمی تأمل می‌کند و سپس می‌گوید: "حافظ موافق است. و اتفاقاً نامزدت باید خیلی زیبارو هم باشد. درست است؟" و او پاسخ می‌دهد که "بله، همینطور است." و می‌رود و با آن خانم ازدواج می‌کند.

   مدتی می‌گذرد و آن فرد به پیش استاد برمی‌گردد، خیلی شاکی که "این چه فالی بود برایم گرفتید؟" استاد می‌پرسد: "مگر چه شده؟" تازه‌داماد می‌گوید: "خانمم مشکل شب ادراری دارد!" استاد می‌رود سراغ دیوان حافظش و همان غزلی که برای فال آمده بود را دوباره می‌خواند. می‌گوید: "راست می‌گویی. اتفاقاً حافظ هم به این مشکل اشاره کرده بود ولی من دقت نکرده بودم! توجه من فقط به "حوری‌سرشت" بودن نامزدت بود." بیت این بود:

چشم حافظ زیر قصر بام آن حوری‌سرشت
شیوهٔ جنات تجری تحتها الأنهار داشت!

("حوری‌سرشت" یعنی "زیبارویی که مانند زیبارویان بهشت است." و "جنات تجری تحتها الأنهار" مفهومی است در وصف بهشت که بسیار در آیات قرآن آمده، به معنی: "باغ‌هایی که در زیر آنها نهرها جاری‌ست"!)


---