میگویند این تلفنهای باصطلاح هوشمند انقلابی در ارتباطات کردهاند که بیا و ببین. اخیراً هم که محصولی معرفی شده بنام عینک گوگل یا همان گوگل گلاس که بنا به ادعاهایشان نوعی انقلاب است در صنعت ارتباطات مبایل. اگر تابحال چیزی دربارهٔ عینک گوگل نشنیدهای، این مطلب را میتوانی بخوانی و یا این ویدیو را تماشا کنی:
بنظر من عینک گوگل محصول همچین انقلابییی هم نیست. اصل تکنولوژی بکار رفته در عینک گوگل همان است که در تلفنهای هوشمند استفاده میشود. چرا که هستهٔ اصلی هر محصولی نه نرمافزارهای آن، نه حتی سختافزارهای آن، بلکه ایدهٔ محوری آن است. مثلاً در ارتباط با تلفنهای مبایل، ایدهٔ اصلی ایجاد ارتباط دو نفر از طریق این وسیله است. حالا، تا دیروز این ارتباط عمدتاً از طریق دکمههای روی گوشی بود، بعد به لمس دکمهها تبدیل شد(آیفون) و یکی دو سالی است که بوسیلهٔ صدا انجام میشود، همان رباتهٔ محترمه، سرکار خانم Siri.
عینک گوگل هم در حقیقت همان گوشی مبایل است فقط از دست به روی صورت آمده. و رابطش همان گرفتن دستور توسط صداست. نمیدانم ویدیوی فوق را دیدهای یا نه، مثلاً میخواهی با عینک گوگل عکسی بگیری، میگویی: ok glass. take a picture و برایت عکس میگیرد. منظورم این است که رابط اصلی بین انسان و این محصول، در حقیقت همان Siri (صدا) است.
به دلایل فوق بنظر بنده این محصول، انقلابی نیست و حرف چشمگیر(یا گوشگیر؟!)ی هم ندارد.
پارسال دوستی از من خواست برایش وسیلهای بگیرم و خیلی هم اصرار کرد که یکی هم برای خودم بگیرم. میگفت "آیندهٔ تکنولوژی دست این محصول است". من حرفش را جدی نگرفتم. محصول را از اینجا گرفتم و برایش بردم. درست فرصت نشد و بعد هم که شد، موفق نشدیم نصبش کنیم تا کار با آن را تجربه کنم. اما مدتی بعد، آن را از نزدیک دیدم و تست کردم. محصول بسیار جالبی است. به ضرس قاطع حق را به رحیم میدهم.
نام این محصول NeuroSky Mindwave Mobile است. شبیه به هدفون است، روی سر قرار میگیرد و بوسیلهٔ بلوتوثی که روی خودش دارد، با کامپیوتر ارتباط برقرار میکند. حالا چه کار میکند: امواج مغز را میخواند و میتواند آنها را تبدیل به دستور کند. یعنی همان کاری که روی گوشیهای مبایل تابحال بصورت فشردن دکمه، لمس صفحه و دستور بوسیلهٔ صدا انجام میگرفت، اکنون میتواند توسط فقط فکر کردن انجام شود! شما از طریق اراده کردن فرمان صادر میکنید. ویدیوهای زیر را ببین:
مثلاً بازیهایی که با این وسیله ساختهاند را ببینیم:
داستان علمی تخیلی نمیگویم، این تکنولوژی در حال حاضر وجود دارد. فقط هنوز با گوشیهای مبایل ترکیب نشده. و نمیدانم چرا شرکتهایی که در زمینهٔ تلفن همراه کار میکنند، برای این تکنولوژی کاری جدی نکردهاند. شاید این یادداشت آنها را ترغیب کند.
القصه، اگر این محصول(که اسمش را بگذاریم مثلاً Neuro Headband) ساخته شود، میتوانیم همهٔ کارها و دستوراتی که به آن میدهیم را بوسیلهٔ فکر کردن فرمان بدهیم. این کار البته فتح بابی خواهد بود بر تحقیقات، محصولات و نحوهٔ جدیدی از ارتباطات. مثلاً: شاید بتوان همانطور که امواج مغز را با این دستگاه تبدیل به موج کرد و موج را به دستور تفسیر کرد و بصورت مثلاً پیامک برای دیگری ارسال کرد، (یعنی شما فقط فکر کنید چه پیامکی به چه کسی بفرستید، و باقی را Neuro Headband شما انجام میدهد)، بهمین صورت نیز شاید بتوان برعکس آن را هم تولید کرد. یعنی بجای آنکه پیامک دوستتان را روی صفحه بخوانید، بصورت امواج دریافت کنید و به مغز شما منتقل شوند. یعنی نوعی انتقال تصاویر ذهنی و مفاهیم! کافیست اراده کنید تا با فلان دوست صحبت کنید: بمحض اخذ اجازه از طرف او، میتوانید بصورت ذهنی با او حرف بزنید. البته گمان نکنم به این قسمت – انتقال امواج از ماشین به ذهن(نه از ذهن به ماشین) - هنوز دست یافته باشیم اما اصلاً دور از دسترس نیست. (این مطلب را بخوانید.)
یعنی در حقیقت، ارتباطی که الان توسط گوشیهای مبایل انجام میشود، بدون فشردن یا لمس دکمه و صفحهای یا گفتن چیزی - همه در سکوت بیرونی – و فقط با داشتن یک هدبند انجام شود. و مرحلهٔ بعد از آن اینست که این سیستم در درون مغز کار گذاشته شود که البته کمی دراماتیک خواهد بود! اما ظاهراً بشر شروع به این کار کرده است.
همانطور که دنیای گوشیهای مبایل دنیای ارتباطات انسانی را تغییر داد، بنظرم Neuro Smartphone ها یا Neuro Headbandها و تبعاتی که بهمراه خواهند آورد، دنیای دیگری(بیرونی البته) بروی انسان باز خواهد کرد. اما معلوم نیست با نفوذ انسان در مغز و فعالیتهای آن، شرارت انسان چه بلاهایی ممکن است سر او بیاورد. یا حضرت عباس دستمان بدامانت!