شدن




   قرار نیست به جایی برسیم. قرار نیست پیشرفت کنیم. قرار نیست به کمال برسیم. قرار نیست چیزی بشویم.

   بلکه همینی هم که می‌پنداریم هستیم را باید از دست بدهیم. «از دست بدهیم» هم غلط است. وقتی چیزی واقعاً نیست، «باید از دست بدهیم»ش معنی ندارد. متوجه شویم که اصلاً نیستیم همینی که فکر می‌کنیم هستیم. متوجه شویم آنچه فکر می‌کنیم باید به آن برسیم، پیشرفت کنیم تا به آن برسیم، آن چیزی که فکر می‌کنیم باید بشویم، یک خیال و پندار و توهم است.

   متوجه شویم که رسیدنی و چیزی شدنی در کار نیست. همه‌اش یک بازی‌ست. یک مشت خیال، وهم و بازی در ذهن و فکرمان.

   این موضوع را در خودت ببین. نه اینکه این حرف را بپذیر. اگر بپذیری هیچ اثر و فایده‌ای ندارد.