بنظرم حکمت از دو راه نوشیدنی است. یکی آنکه انسان خودش سراغش برود، با مطالعه و تامل در زندگی بصورت ریشهای و عمیق. و دوم آنکه حکمت سراغ انسان بیاید!
این دومی معمولاً از راه سختیها و مشکلات و مصائبی که بر سر انسان میآید، میآید. و چون بصورت تجربی و ملموس است، زمین تا آسمان با نوع اول تفاوت دارد و تاثیرش اصلاً قابل مقایسه با اولی نیست.
به خورد وجود انسان میرود. اما آدم باید به این موضوع آگاه باشد. چرا که از آنجا که همراه با سختی و رنج میآید، انسان فکر میکند بلاست و نباید بر سرش میآمده. لذا از سر ناآگاهی دفعش میکند. در حالیکه شکرانه دارد.
خوش بحال صابران بر سختیها. خوش بحال شاکران بر رنجها. خوش بحال آگاهان بر این پروسه.