اخیراً یکی از موضوعاتی که در گروه خودشناسی مطرح شد، موضوع ریجکت شدن یا همان طرد شدن بود. اینکه یکی از دو نفری که با هم در رابطه هستند، بگوید دیگری را نمیخواهد. او را ریجکت کند. یا اصلاً در یک جمع و گروهی کسی توسط جمع ریجکت شود.
خدمتتان عرض میشود که یکی از محیرالعقولترین ترفندهای «من» در همین بازی ریجکت شدن و ریجکت کردن فرصت ظهور و بروز پیدا میکند. دو نفر با هم در رابطهاند، بهر دلیلی میانهشان بهم میخورد، یکی آن دیگری را طرد میکند و میگوید خداحافظ. فرد طرد شده بشدت رنجیده میشود و درد روانی بسیاری میکشد. این داستانیست که در روابطمان، یا حداقل روابط اطرافیانمان بسیار میبینیم.
اما ماجرا ادامه هم پیدا میکند! جالب آنکه اگر بعد از مدتی آن فرد طرد کننده برگردد و خواستار ادامهٔ رابطه شود، و پس از مدتی باز رابطه شکر آب شود، حالا آن طرد شده است که سریعاً خودش را در موقعیت طرد کننده قرار میدهد و میگوید «نمیخواهمت»! چون بخوبی درد ناشی از ریجکت شدن را میداند و دیگر نمیخواهد در آن موقعیت قرار بگیرد. با زبان بیزبانی به طرفش میگوید: «حالا تو بکش!».